NeuroSono

*** علوم اعصاب شناختی ***

رشته علوم اعصاب شناختی چیست؟

897
0

منشا تصمیمات و رفتارهای انسان از کجاست؟ آیا رفتارهای انسان قابل پیش‌بینی هستند؟ آیا الگوهای ثابتی در رفتارهای هوشمندانه و شناختی افراد وجود دارد؟ برای جواب دادن به این سوالات ابتدا علم روانشناسی روی کار آمد و جواب‌هایی مطرح کرد. با گذر زمان و پیشرفت علم زیست‌شناسی و اختراع انواع تجهیزات تصویربرداری پزشکی و همچنین با پیشرفت علم نوروساینس (علوم اعصاب)،‌ رشته‌ای تحت عنوان علوم اعصاب شناختی شکل گرفت که جواب‌های علمی و دقیق‌تری به این سوالات داد.

علوم اعصاب شناختی، رشته ای هیجان انگیز و چند زمینه ای با هدف درک برخی از اساسی ترین سؤالات در مورد معنای انسان بودن، است: چگونه افکار، احساسات، انگیزه ها و اعمال مان به وجود می آیند و به ویژه، چگونه با ساختار و الگوهای فعالیت مغز، ارتباط دارند. این رشته، ریشه در زمینه های بی شماری از تلاش های علمی در طول قرن بیستم و پیش از آن دارد، اما در واقع، اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 با ظهور اَشکال غیرتهاجمی تصویربرداری از مغز و تحریک عصبی مغز، روی کار آمد.

علوم اعصاب شناختی به عنوان شاخه‌ای از روانشناسی و علوم اعصاب در نظر گرفته می شود زیرا علوم زیستی را با علوم رفتاری مانند روانپزشکی و روانشناسی ترکیب می کند تا با مطالعه فرایندهای بیولوژیکی و زیستی زمینه‌ساز شناخت انسان، ارتباط بین ساختارهای مغز، فعالیت‌ها و عملکردهای شناختی را تعیین کند. در ابتدا فلاسفه، قلب انسان را منشا احساسات و تصمیمات انسان می‌دانستند اما با گذر زمان و پیشرفت علم و تکنولوژی متوجه شدند که در اصل مغز انسان است که همه‌ی عملکردهای شناختی را برعهده دارد.

فناوری‌هایی که فعالیت مغز را اندازه گیری می‌کنند، مانند تصویربرداری های عصبی می توانند بینشی از مشاهدات رفتاری را در صورت ناکافی بودن داده های رفتاری ارائه کنند. برای یافتن پاسخ سؤالات از منظر علوم اعصاب شناختی، مهم است که بدانیم هر تکنیک تصویربرداری، چه موردی را ارائه می کند و به جای اینکه «یک متخصص fMRI» یا «یک متخصص ERP» باشید، بهتر است انواع ابزارهای فنی را در جعبه ابزار خود، داشته باشید.

در واقع، تحولات علوم بنیادی و پایه مانند فیزیک با مبحث “شناخت کوانتوم (Quantum Cognitive)” و تعامل برداشت ذهنی از امور مادی جهان منجر به فهم مفاهیم علوم اجتماعی و روانشناسی مانند “استرس (Stress)” یا “تاب آوری (Resilience)” شد که از سازه های کلیدی علم فیزیک بودند که وارد علوم انسانی شدند. مفهوم استرس به شکل اعمال اثر مؤلفه α (فشار خارج جسم) در قالب بدرفتاری و مؤلفه β (فشار داخل جسم) تحت قالب ذهن انسان به انهدام و فرسایش (شی) انسان منجر می شود.

فناوری و ماشینی شدن زندگی انسان با ربات ها و هوش مصنوعی نیز بر سایر علوم تاثیرگذار بود. پزشکی و روانپزشکی مدرن به جهت ارائه خدمات بهینه و تشخیص-درمان بهتر، نیازمند ابزار و علم شناخت جدی بود که منجر به شکل گیری رشته های متعددی ازجمله “ پزشکی شناختی (Cognitive Medicine)” یا “پزشکی شناختی دیجیتالی (Digital Cognitive Medicine)“شد که هوشمندسازی داروها و تجهیزات پزشکی با هدف حذف عوارض جانبی داروها بود. همچنین “روانپزشکی محاسباتی (Computational Psychiatry)” با هدف پیش بینی دوره های بعدی اختلالات روانپزشکی براساس دوره های قبلی بیماری و “روانپزشکی ریاضیات (Mathematical Psychiatry)” با هدف بررسی ابعاد روانشناختی (هیجانی/احساسی/عاطفی) فرد در انجام محاسبات ریاضی در کنار دانش و استعداد ریاضی وی ازجمله دستاوردهای دیگر این پیشرفت ها بود.

منبع:

  • Friedenberg, J. D., Silverman, G. W., Spivey, M. J. (2021). Cognitive Science: An Introduction to the Study of Mind: Fourth Edition. SAGE Publications.
  • Newman, A. (2019). Research Methods for Cognitive Neuroscience. SAGE Publications.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *